خواهش می کنم پیدات شه.

تا یه نامه ی آب دوغ خیاری به سبک فیلم ها ی هندی برات ننوشتم و بعد اش هم خودم رو از این پل عشاق همین بغل_ که فقط شیطون می دونه این جفت هایی که روش قرار می ذارن دولا شدن و بِر و بِر به چی ِ اون رود لجن نگاه می کنن_ پرت نکردم پایین تا یک هفته بعد جنازه ام رو پیدا کنند و تو رو بخوان برای شناساییش و تو تا آخر عمر تصویر یه جمجمه ی له شده و یه تن مثل چوب خشک ولی ورم کرده و یه صورت ِ بنفش، شکنجه ات بده و از عذاب وجدان یه روز خوش نداشته باشی.

خواهش می کنم پیدات شه.

تا همه ی پول هامو برنداشتم که برم تو کازینوهای نپال پوکر بازی کنم و تا سکه ی آخرشو ببازم و بعد هم سر ِ تنم قمار کنم و دیگه هیچ راه برگشتی نداشته باشم .....

خواهش می کنم پیدات شه.

خواهش می کنم پیدات شه تا نرفتم دوست بن لادن بشم، تا نرفتم تو ارتش جمهوری خواه ایرلند، تا نزدم تو خط قاچاق اعضای بدن انسان، تا نرفتم جزو جدایی طلبای باسک، تا پورن استار نشدم، تا نرفتم تو خط کشت و قاچاق خشخاش، تا پلیس نشدم، تا نزدم تو خط طراحی مد و لباس تبلیغ لوازم آرایش رو جلد مجله های زرد، تا نرفتم عضو القائده بشم، تا نرفتم تو کلیپ ها اندی قاطی یه مشت سوژه ی جنسی دیگه قر بدم، تا گلد کوئستی نشدم، ......

همینا رو می خوای یعنی؟ تو که می دونی هرکاری _ با تاکید هزار باره_ از من برمیاد، نه؟ ببین اصلن می ارزه؟ خب پیدات شه دیگه لعنتی دلم یک ذره شده برات. پیدات شه...

با یه عالمه عشق و معصومیت



نظرات 1 + ارسال نظر
محمد رضا یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

خوش به حالش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد